سرآغاز سخن:
دریاچه ارومیه در حالی سخت ترین دوران حیات خود را سپری میکند که به رغم نگرانیهای عمده مردم حیات آن هیچگاه به طور جدی توسط مسئولان مورد توجه قرار نگرفته است.
متاسفانه بر اساس رویه معمول، تنها زمانی حساسیت عمومی نسبت به مشکلات محیط زیستی بالا میگیرد که کار از کار گذشته و این که چرا پیش از نمایان شدن معضلات محیط زیستی به دنبال پیش گیری نیستیم پرسشی است که هیچ گاه در موقع خود بدان پرداخته نمیشود و باید فاجعه عظیمی چون شمارش معکوس نابودی تالاب ارومیه رقم بخورد تا مسئولان در تکاپوی چاره جویی افتند.
محیط زیست ایران هر روز با ابعاد تازهای از سوء مدیریتها و بی توجهی عمومی روبه روست. بی تردید از اصلی ترین دلایل نقش کم رنگ جایگاه حفاظت محیط زیست در میان مردم و مسئولان ضعف مفرط آموزش همگانی ناشی از عدم تبلیغات مناسب و در خور رسانه ملی و بی توجهی آموزش و پرورش در آموزش اهمیت حفاظت محیط زیست در سطح همه دستگاههای اجرایی و نیز آموزش پایه درمدارس بوده است.
تهدید محیط زیست ناشی از نگاه بخشی نهادهای اجرایی:
متاسفانه همان گونه که در بالا آمد یکی از پیامدهای ضعف آموزشهای بنیادین محیط زیست در کلاسهای پایه ابتدایی و نیز دانشگاهها، نگاه بخشی کارشناسانی است که تخصصی غیر وابسته به محیط زیست را کسب مینمایند که از ان میان میتوان به تخصص عمران و راه سازی اشاره نمود. وزارت راه و شهرسازی ایران بی توجه به اهمیت محیط زیست، ساز خود را میزند و تخریب و نابودی جنگلهای ارزشمند بین المللی شمال همچون جنگل ابر و پارک ملی گلستان را به بهانه توسعه جاده سازی و کوتاه کردن مسیر(!!) توجیه میکند. این گونه است که وزارت نیرو نیز بی توجه به فرابخشی بودن اهمیت محیط زیست و نقش خود در این مقوله بالا بردن بیلان کاری وزارت خود رادر توسعه سد سازی و بالاتر بردن هرچه بیشتر آمار این بخش جستجو میکنند هرچند سدسازی در ایران همراه با تخریب و تهدید محیط زیست، جداسازی مخرب اکوسیستمها و تخریب و نابودی عرصههای میراث فرهنگی نیاکانمان باشد.
یا دریاچه ارومیه تنها مشکل محیط زیست ایران است؟
متاسفانه معضل محیط زیستی دریاچه ارومیه از نگاه برخی مشکلی منطقهای تلقی میشود در حالی که این گونه نیست و نمونههای سو مدیریت محیط زیستی در بسیاری نقاط دیگر کشور نیز قابل مشاهده است.
نابودی جنگل ابر که( در دنیا منحصر به فرد بوده و ارزش جهانی دارد)به دلیل پافشاری ضد محیط زیستی راه و ترابری سابق، نابودی دریاچه پریشان به دلیل سوء مدیریت نهادهای متولی آب رسانی روستایی، تهدید گونههای یگانه بین المللی و فسیلهای زنده باقی مانده جنگلهای هیرکانی برای تامین منافع زودگذر و غیر پایدار صنایع چوب و کاغذ داخلی، آلودگی دریای مازندران ناشی از مسامحه غیر قابل توجیه و چشم پوشی نهادهای مسئول به عملکرد ضد محیط زیستی کشورهای همسایه، تخریب محیط زیست خلیج فارس به دلیل ساخت سود جویانه و تجاوز گرانه جزایر مصنوعی نخیل توسط امارات(که تهدید مستقیم تمامیت ارضی سرزمین ایران را نیز به همراه دارد) و چشم بستن سازمان محیط زیست و وزارت خارجه به این تهدیدهای آشکار، همه و همه بخشی از تابلوی وضعیت محیط زیست ایران است که نابودی تالاب یا به اصطلاح دریاچه ارومیه یکی از پازلهای آن را در بر میگیرد…
ویژگیهای محیط زیستی دریاچه ارومیه:
تالاب بين المللي درياچه اروميه که در ايران باستان به «چي چست» مشهور و به قولی کرانههای آن زادگاه زرتشت پیامبر باستانی ایران زمین بوده در سال هاي اخير با انواع بلاهاي طبيعي و انساني دست و پنجه نرم کرده و با سرعت به سوی نابودی پیش میرود.
«درياچه اروميه» با وسعت بيش از ۵۷۰ هزار هکتار دارای حوزه آبريز ی با حدود ۶۰ هزارکيلومترمربع( تقريبا سه درصد مساحت ایران) را در بر ميگيرد.
اين درياچه بهدليل اهميت محیط زيستی به عنوان ذخيره گاه زيست كره در مجامع جهانی به ثبت رسيده و مورد حمايت بین المللی قرار گرفته است. درياچه اروميه در سال ۱۳۵۲خورشیدی با مصوبه شوراي عالي محيط زيست به عنوان پارك ملي و در سال ۱۳۵۴ خورشیدی از سوي كنوانسيون جهانی تالاب ها(کنوانسیون رامسر )به عنوان يكي از مهم ترين تالاب هاي بين المللي جهان به ثبت رسيده است،
درياچه اروميه با ويژگي هاي خاص خود بعد از درياچه شور دریای مرده (ِDead Sea یا بحرالمیت در غرب اردن با ۸۱۰ کیلومتر مربع وسعت و شوری ۷/۳۳ درصد) به عنوان دومين درياچه شور جهان به شمار مي رود و به عنوان بزرگ ترين تالاب دايمي با دارا بودن ۱۰۲ جزيره بزرگ و کوچک از قابليت هاي اکولوژیک یگانهای برخور دار است.
دریاچه ارومیه در ارتفاع ۱۲۲۵ متر از سطح دریا درگودال وسیعی واقع شده که رود ارس و ارتفاعات سهند و سبلان حد شمال و شرقی، دره سفیدرود و کوههای کردستان حد جنوب خاوری و جنوبی، و کوههای مرزی با ترکیه حد باختری آن را تشکیل میدهند.
آب دریاچه بسیار شور و تلخ و املاح آن در گذشته حدود ۲۳ درصد بوده است. در این دریاچه حدود ۵۶ جزیره کوچک و بزرگ وجود دارد که از همه معروف تر جزیره اسلامی (شاهی سابق) است که قسمت خاوری ان در موقع پس روی آب به شبه جزیره تبدیل میشود.
مقایسه بهره برداری اکوتوریستی دریاچه ارومیه:
دریاچه ارومیه از پتانسیلهای فراوان اکوتوریستی برخوردار است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
جزایر زیبا، حیات وحش، پرندگان مهاجر و نیز چشمههای آب معدنی شامل آبهای گوگردی و گازدار و قلیایی و نمکی و غیره و گل و لای و لجنهای اطراف دریاچه که هر یک پتانسیل بسیار مناسبی برای توسعه صنعت اکوتوریسم و بخشهای بسیار درآمد زا و هماهنگ با محیط زیست آن از جمله طبیعت بینی و پرنده بینی محسوب میشود که متاسفانه از این صنعت پر سود که هم در اقتصاد محلی و هم در اقتصاد ملی میتواند بسیار تاثیر گذار باشد هیچ بهرهای برده نشده است.
برای مشخص کردن تواناییهای استفاده نشده دریاچه ارومیه به بهره برداریهایی که از دریای مرده توسط اردن و اسراییل صورت میگیرد میتوان اشاره نمود. نکته مهم این که درآمد سرشار این دو کشور از جذب گردشگر از دریاچهای صورت میگیرد که از همه پتانسیلها و جذابیتهای محیط زیست دریاچه ارومیه از جمله حیات وحش و جزایر زیبا بی بهره است. با این حال جدای از درامدهای میلیاردی جلب گردشگر به این دریاچه، یک ظرف زیبای محتوی لجن درمانی بحرالمیت تا مبلغ ۸۰ دلار به گردشگران فروخته میشود!! و به همین صورت حتی نمک دریاچه را در بسته بندیهای ویژه در سطح بین المللی به فروش میرسانند!
-
فرجام سخن:
۱- بی تردید مشكلات محیط زیستی کشور مسالهای فرابخشی است و تنها به ضعف مفرط سازمان محیط زیست مربوط نمیشود و علاوه بر این ضعف و بی تدبیری سایر وزارت خانههای مربوط از جمله وزارت نیرو(متولی سد سازی بر روی رودهای منتهی به دریاچه ارومیه)وزارت راه و شهر سازی(متولی ساخت راه میان گذر ضد محیط زیستی)، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری(متولی مدیریت منابع آب کشاورزی و پروژههای آبخیزداری)و… همه و همه در تخریب اکوسیستم طبیعی دریاچه نقش داشتهاند. این در حالی است که مديريت، احيا و حفاظت درياچه اروميه همانند تالاب انزلي، درياچه هامون، درياچه پريشان، بختگان، جازموريان و… يك وظیفه ملی همه ارگانها و وزارت خانههای مربوط تلقی میشود.
توجه به این نکته حایز اهمیت است که ارایه آمارهای سد سازی در کشور ما به عنوان نماد سازندگی تبلیغ میشود این در حالی است که سد سازی در دنیا بد ترین نوع مدیریت منابع آبی است که به دلیل غیرپایداربودن در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا کنار گذاشته شده است. مدیریت غيراصولي منابع آبي كشور از سویی افزایش بروز سیل و از سوی دیگر گسترش بی آبی وخشكسالي را در اکوسیستمهای شکننده ایران عزیزمان موجب شده است. با این حال با سرمایه گذاری کافی و اجراي عمليات آبخيزداری و آبخوان داری مي توان تا حد زیادی كنترل منابع آب کشور و از جمله دریاچه ارومیه را ان هم به صورت پایدار و دائمی(نه به مانند سدها با طول عمر حد اکثر پانزده تا بیست ساله) به سامان کرد. بی تردید ضروري است سدسازي بر روی رودهای منتهی به دریاچه ارومیه هرچه سريع تر به ويژه در حوزههايي كه تاكنون شروع نشده و همچنين در حوزههاي در دست مطالعه متوقف گردد واعتبارات سدسازي به بخش آبخوان داری و مدیریت منابع و بازيافت آب اختصاص یابد.
۲- حداث راه میان گذر دریاچه ارومیه از نظر کارشناسان محیطزیست، اشتباهی بزرگ بوده که بدون ارزیابی صحیح علمی و محیط زیستی و تنها بر اساس برخی مصالح کوتاه مدت به انجام رسیده است. به اعتقاد متخصصان، باز نگری در احداث این راه گذر با به کار گیری دانش روز یکی از راهکارهای ضروری برای رفع خطر نابودی محتوم دریاچه ارومیه تلقی میشود. قابل توجه این که در موارد مشابه در کشورهایی چون آمریکا، کانادا و استرالیا پلهای میان گذر از دریاها و دریاچهها را به صورت معلق بر روی پایههای عمودی بسیار بلند احداث میکنند که از این راه علاوه بر جذابیت دیداری مشاهده طبیعت دریاچه از ارتفاع، کم ترین تغییر وکم ترین سطح از بستر دریاچه اشغال میشود، خللی در جریان گردشی طبیعی آب ایجاد نمیشود وحیات طبیعت آبها و تالابها در معرض خطر قرار نمیگیرد.
-
۳- با توجه به این که بر اساس بر آوردها، تامین بيش از ۳ ميليارد مترمکعب آب براي جلوگيري از خشکيدن درياچه اروميه مورد نیاز است، پیشنهادهایی همچون انتقال آب دریای مازندران یا رود ارس و یا بارورکردن ابرها جهت رفع مشکل تامین آب دریاچه ارومیه مطرح شده است، ولی باید به این نکته توجه داشت که این گونه طرحها نظیر پیشنهاد آبگذر خلیج فارس دریای مازندران جدای از پرهزینه بودن، به دلیل واقعیتهای اکولوژیک از جمله پایین تر بودن سطح آب دریای مازندران نسبت به دریاهای آزاد پیامدهای نامشخص و پیش بینی نشده اکولوژیکی و محیط زیستی را نیز میتوانند به همراه داشته باشند با این حال به نظر میرسد راه حل کم هزینه تر و عملی تر، انتقال آب رودهای منتهی به عراق از جمله زاب و سیروان باشدکه به میزان ۳ تا ۴ میلیارد متر مکعب آب را میتوانند به سمت دریاچه ارومیه هدایت نمایند. لازم به ذکر است که با وجود کمبودهای شدید منابع آبی ایران بسیاری از رودهای مرزی کردستان از جمله زاب و سیروان بدون هیچ گونه بهره برداری توسط مردم مظلوم کردستان ایران از کشور خارج شده و به عراق وارد میشوند ودر نهایت رود دجله و زمینهای کشاورزی عراقیها را سیراب میکنند.
-
۴- یکی از پرسشهای بی پاسخ کارشناسان محیط زیست این است که چرا از پتانسیل سازمانهای بین المللی حامی طرحهای حفظ محیط زیست کشورها برای ایران به طور مطلوب استفاده نمیشود؟ چرا هزینه مقابله با کوتاهی عراق و ترکیه در ایجاد زمینههای تولید ریز گردهای سرطان زا را سازمان حفاظت محیط زیست و نهادهای دیپلماتیک کشور از جیب ملت ایران باید به همسایگان پرداخت کنند و چرا این هزینه از سازمانهای مسئول بین المللی دریافت و به نحو شایسته مدیریت هزینه نمیشود؟لازم به ذکر است که طرح حفاظت از تالاب ها، طرحي مشترک بين جمهوري اسلامي ايران و صندوق تسهيلات جهاني محيط زيست (GEF) بوده که اقدامات اجرایی آن از سال ۲۰۰۶ ميلادي و به روایتی به ارزش ۴۰۰۰۰میلیارد ریال آغاز شد. پرسش دغدغه مندان محیط زیست این است که بازخورد این پروژه کلان در طول چهار سال چه بوده و آیا صرف این هزینه گزاف نفعی را برای حفظ دریاچه ارومیه به دنبال داشته است؟
-
۵- احياي درياچه اروميه به عنوان دومين درياچه شور جهان که از جاذبه هاي طبيعي منحصر به فرد جهاني از جمله ارزشهای تاریخی فرهنگی ملی، اکولوژیک، گردشگری طبیعت، پزشکی(لجن درمانی) و ذخیره گاه زیست کره برخوردار است يک طرح بین المللی تلقی میشود که بسیار به جا خواهد بود یک نهاد بین المللی محیط زیستی جهت حفظ دریاچه ارومیه پایه گذاری شود.
http://شرکت پردیس فناوری کیش-طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت