همایش بین المللی نقش مشاوره در راهبرد مدیریت توسعه رشد اقتصادی و صنعتی
هوش هیجانی چیست؟
شاید هوش هیجانی یا هوش عاطفی یا EQ مفهوم جدیدی به نظر بیاید، اما واقعیت این است که همین مفهوم، با نامهای متفاوت، بیش از یک قرن دغدغهی روانشناسان بوده است.
«هوش اجتماعی یعنی توانایی درک و مدیریت کردن مردان، زنان، دختران و پسران، برای رفتار خردمندانه در روابط انسانی.»
هوش هیجانی مجموعه تواناییهایی است که به ما کمک میکنند هیجانات را در خود و دیگران، تشخیص داده و تنظیم کنیم.
مولفه های هوش هیجانی شامل این پنج مهارت هستند:
-
خودآگاهی یا آگاهی از خویشتن (Self-awareness): اینکه نقاط قوت و ضعف خود، انگیزهها و ارزشهایمان و نیز تأثیری را که روی دیگران داریم بشناسیم.
-
خودتنظیمی (Self-regulation): اینکه تکانهها و انگیزههای لحظهای و خُلق خود را در وضعیت مختلکننده و مزاحم، کنترل کرده یا جهت آنها را تغییر دهیم.
-
انگیزش (Motivation) و خودانگیزشی (Self-motivation): [رسیدن به اهداف و] موفقیت به صِرفِ موفقیت به ما انگیزه بدهد و شکست، نتواند به سادگی انگیزهی ما را بگیرد.
-
همدلی (Empathy): وضعیت احساسی دیگران را درک کنیم و بتوانیم از دریچهی چشم آنها جهان را ببینیم.
خودآگاهی: مدیری که میداند فشردهشدن کارها، کیفیت کارش را پایین آورده و در او استرسایجاد میکند. با توجه به این شناختی که از خود دارد، به شکلی برنامه ریزی میکند که با فاصلهی کافی از مهلت نهایی، کارهایش را به انجام برساند.
خودتنظیمی و کنترل هیجانات: وقتی تیم، ارائهی بسیار ضعیفی ارائه میدهد و مسئول تیم، به جای داد و فریاد کردن، سعی میکند مسئله را ریشهیابی کرده، تبعات وضعیت موجود را برای تیم خود توضیح داده و در نهایت با هم، روشی برای جبران ارائه (یا بهبود ارائههای بعدی) پیدا میکنند.
انگیزه داشتن: وقتی مدیر پرتفولیو در یک شرکت سرمایهگذاری، میبیند که در چند فصل متوالی، سبد سرمایهگذاری تحت مدیریتش ضرر داده است. اما به جای اینکه خودش را ببازد و شرایط و اتفاقات بیرونی را عامل شکست بداند [و کار را رها کند]، میکوشد از این تجربه درس بگیرد و با بازآفرینی شرایط و تصمیمهای جدید، دوباره کنترل اوضاع را در دست بگیرد.
همدلی: وقتی میتوانیم احساسات و رفتارهای فردی از فرهنگ دیگر را به درستی درک و تفسیر کنیم (به الگوی ذهنی و آموختههای خود، و عینکی که از کودکی بر چشممان گذاشته شده، محدود نمانیم).
مهارتهای اجتماعی: فردی که میخواهد تحولی در سازمان ایجاد کند (مثلاً حرکت به سمت فعالیتهای دیجیتالی) و با توجه به اینکه هنوز مدیران ارشد از نظر ذهنی آماده نشدهاند، با گفتگو و هماهنگی، همفکرهای خودش را در سازمان پیدا میکند و این فعالیت را استارت میزند. در واقع مهارت اجتماعی جایی به کمک میآید که شرح وظایف و چارچوبهای رسمی، به اندازهی کافی همراه نیستند و گفتگو و تعامل، باید بتواند خلاء آنها را پر کرده یا کُندی و لَختیِ مجموعه را جبران کند.
هوش هیجانی و کاربرد آن در مدیریت
هوش هیجانی (Emotional Intelligence) را میتوان یکی از رایجترین مُدهای مدیریتی دهههای اخیر دانست.
شاید کمتر اصطلاحی را بتوان در حوزهی مدیریت و روانشناسی یافت که به اندازهی هوش هیجانی، همزمان از یک سو مفاهیم ارزشمند و عمیق را در خود جای داده و از سوی دیگر، به صورت گسترده در قالب حرفها و توصیهها و ادعاهای غیرعلمی، رواج یافته و تکثیر شده باشد. متون علم مدیریت بر این باورند که رهبران و مدیران، با هوشهای هیجانی بالاتر، توان بیشتری برای هدایت سازمان تحت کنترلشان دارند. یافتههای جدید نشان میدهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفه شناسی بالایی هستند، اما فاقد هوش هیجانی و اجتماعی هستند، در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیفتری دارند.
بر اساس مفهوم هوش هیجانی یا EQ، موفقیت قویاً تاثیرگرفته از امتیازات شخصی نظیر پشتکار، توانایی کنترل خود و مهارت در برقراری ارتباط و سازگاری با دیگران است.
در شرایطی که مقالات بسیاری درباره نحوه ارتقاء هوش هیجانی کارکنان نوشته شده، ولی مدیران استخدام معمولاً وقتی تصمیماتی بهتری میگیرند که میروند سراغ افرادی که قبلاً در آزمونهای EQ نمرات بالاتری کسب کردهاند.
کارمندانی که EQ بالاتری دارند، در قالب یک گروه بهتر کار میکنند، سریعتر با تغییرات سازگار میشوند و انعطافپذیرتر هستند. اینکه یک فرد چه مدارک تحصیلی و چه تواناییهایی روی کاغذ دارد مهم نیست، اگر او فاقد فاکتورهای اصلی هوش هیجانی باشد، بعید است موفقیتی کسب کند.
به همان اندازه که تکامل، پذیرش فناوریهایی جدید و نوآوری برای یک شرکت لازم است، وجود فاکتورهای هوش هیجانی در کارمندان هم اهمیت فزایندهای در دنیا پیدا کرده است.
ارتباطات انسانی
اشخاصی که هوش هیجانی بالایی دارند قادرند تا خیلی سریع با همگروهیهای خود رابطهای برپایه توافق و اعتماد برقرار کنند. آنها همچنین از جنگ قدرت و زیرآبزنی اجتناب میکنند. آنها از کار کردن با سایرین لذت میبرند و روابطشان با دیگران را بر پایه احترام پیش میبرند.
همانقدر که جستجو و استخدام افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند مهم است، رفتار مبتنی بر هوش هیجانی هنگام برخورد نیازهای کارمندان دنیای امروز نیز برای مدیران و رهبران کسب و کار حیاتی است.
بسیاری از کارمندان و کارگران مسنتر، کارشان را در همان شرکتی آغاز کردهاند که در آن بازنشسته شدهاند. بسیاری از افراد نسل قدیم به یک شغل صرفا به عنوان وسیلهای برای امرار معاش نگاه میکردند. امروزه اما بسیاری از کارمندان از شغل خود چیزی بیشتر از دریافت حقوق انتظار دارند. نسلهای جدید در عین اینکه شاهد تحمل ناامیدیهای موجود و اخراجهای متعدد در محل کار توسط همکاران وفادار مسن خود هستند، متوجه شدهاند که آن نگاه قدیمی دیگر همیشه جواب نمیدهد.
با وجود اینکه نیازمندیهای احساسی کارمندان ممکن است برای کارفرماها مانند یک طومار بلندبالا به نظر برسد، اما این نیازمندیها ارزش توجه کارفرمایان را دارد. سرمایهگذاری روی هوش هیجانی برای یک سازمان کارمندانی متعهدتر و سرسپردهتری که تمام تلاش خود را برای به جلو راندن سازمان به کار میگیرند به همراه خواهد داشت.
۱۸ نشانه که شما هوش هیجانی بالایی دارید
علی رغم اهمیت هوش هیجانی، ماهیت ناملموس آن باعث شده که برایمان بسیار دشوار شود که بدانیم چقدر از آن را داریم و اگر هوش هیجانیمان کم است، چه کاری می توانیم برای بهبودش انجام دهیم. تست های تأئید شده علمی وجود دارد که شما می توانید انجام دهید تا هوش هیجانی خود را اندازه بگیرید.
متأسفانه تست های با کیفیت هوش هیجانی که از نظر علمی مورد تأئید باشند رایگان نیستند. در این مقاله، داده های تست های بیش از یک میلیون نفر را تحلیل کرده ایم تا رفتاری که نشان دهنده هوش هیجانی بالاست را شناسایی کنیم. مواردی که در ادامه می آید، نشانه هایی قطعی مبنی بر این است که شما هوش هیجانی بالایی دارید.
۱٫ شما واژگان عاطفی قدرتمندی دارید. افراد دارای هوش هیجانی بالا بر عواطف خود تسلط دارند چرا که این عواطف را درک می کنند، و واژگانی گسترده از احساسات را برای انجام این کار استفاده می کنند. در حالی که بسیاری از مردم ممکن است در مورد توصیف حال خودشان فقط بگویند که حال «بدی» دارند، افراد قوی از لحاظ هوش عاطفی می توانند دقیقاً مشخص کنند که حس «کج خلقی»، «ناامیدی»، «سرکوب شده» یا «مضطرب» دارند. هر چه انتخاب واژگان شما دقیق تر باشد، بینش بهتری خواهید داشت که دقیقاً چه حسی دارید، چه چیزی باعث آن شده و چه کار باید در موردش انجام دهید.
۲٫ شما در مورد دیگران کنجکاو هستید.
افراد دارای هوش هیجانی بالا فارغ از اینکه درونگرا باشند یا برونگرا، راجع به همه چیز پیرامون خود کنجکاو هستند. این کنجکاوی ناشی از همذات پنداری است، یکی از مهم ترین عوامل داشتن هوش هیجانی بالا. هر چه بیشتر به دیگران و اتفاقاتی که برایشان می افتد اهمیت دهید، کنجکاوی بیشتری در مورد آن ها خواهید داشت.
۳٫ شما از تغییر استقبال می کنید.
افراد دارای هوش هیجانی بالا منعطف هستند و مرتباً خود را وفق می دهند. آن ها می دانند که ترس از تغییر فلج کننده است و تهدیدی بزرگ برای موفقیت و شادی آن ها به شمار می آید. آن ها به دنبال تغییری که در گوشه و کنارشان قرار گرفته می گردند، و در صورت رخ دادن این تغییرات طرحی عملی ایجاد می کنند.
۴٫ شما نقاط قوت و ضعف خود را می شناسید.
افراد دارای هوش هیجانی فقط احساسات را درک نمی کنند، بلکه می دانند که در چیزی خوب و در چه چیزی افتضاح هستند. آن ها همچنین محیطی (هم شرایط و هم افراد) که آن ها را قادر می سازد که موفق شوند را نیز می شناسند. داشتن هوش هیجانی بالا به این معنی است که شما نقاط قوت خود را می شناسید و می دانید که چطور به آن ها تکیه کنید و از آن ها نهایت استفاده را برای خود ببرید، و اجازه ندهید ضعف هایتان شما را عقب نگه دارد.
۵٫ شما در مورد شخصیت افراد به خوبی قضاوت می کنید.
بخش اعظم هوش عاطفی مربوط به آگاهی اجتماعی می شود؛ توانایی خواندن دیگران، دانستن این موضوع که آن ها چگونه افرادی هستند، و فهمیدن اینکه در چه شرایطی قرار دارند. در طول زمان، این مهارت شما را تبدیل به قاضی فوق العاده ای از شخصیت می کند. مردم برای شما رمزآلود نیستند. می دانید که آن ها چگونه افرادی هستند و انگیزه هایشان را می فهمید، حتی آن انگیزه های پنهان را.
۶٫ شما سخت رنجیده می شوید.
اگر خیلی خوب خودتان را بشناسید، خیلی سخت پیش می آید که کسی چیزی بگوید یا کاری انجام دهد که شما را آزرده خاطر کند. افراد دارای هوش هیجانی بالا دارای اعتماد به نفس هستند و نگرشی آزاد دارند، که باعث می شود حسابی پوست کلفت شوید. شاید حتی با خودتان شوخی هم کنید یا اینکه به بقیه اجازه دهید در موردتان جوک بسازند چون که قادر هستید از لحاظ ذهنی مرز بین شوخ طبعی و حقارت را تشخیص دهید.
۷. شما می دانید که چگونه (به خودتان و دیگران) بگویید نه.
هوش هیجانی به این معناست که بدانید چگونه بر خودتان کنترل داشته باشید. لذت را به تأخیر می اندازید، و از اقدامات از روی هوس خودداری می کنید. تحقیقات انجام شده در دانشگاه سن فرانسیسکو کالیفرنیا نشان می دهد که هر چه نه گفتن برایتان دشوارتر باشد، احتمال بیشتری دارد که استرس، خستگی و حتی افسردگی را تجربه کنید. نه گفتن بدون شک چالش بزرگی برای بیشتر مردم به منظور کنترل بر خودشان است. «نه» کلمه قدرتمندی است که نباید از استفاده از آن هراسی داشته باشید. وقتی زمان نه گفتن می رسد، افراد دارای هوش هیجانی بالا از عباراتی مثل «فکر نمی کنم بتوانم» یا «مطمئن نیستم» خودداری می کنند. نه گفتن به مسئولیتی جدید، احترام به مسئولیت های کنونی تان است و به شما فرصت می دهد که آن ها را به طور موفقیت آمیز به انجام برسانید.
۸. شما اشتباهات خود را کنار می گذارید.
افراد دارای هوش هیجانی بالا از اشتباهات خود فاصله می گیرند، ولی آن ها را فراموش نمی کنند. با نگه داشتن اشتباهاتشان در فاصله ای مطمئن، و در عین حال به اندازه کافی نزدیک برای مراجعه، این افراد قادر هستد که خود را برای موفقیت های آینده وفق دهند و سازگار کنند.
۹٫ شما چیزی می دهید و در قبال آن انتظار هیچ چیزی را ندارید.
وقتی کسی به طور خودخواسته چیزی را به شما می دهد بدون که در ازای آن انتظاری داشته باشد، اثری قوی به جای می گذارد.
۱۰٫ شما کینه به دل نمی گیرید.
احساسات منفی که از به دل گرفتن کینه ناشی می شوند، در واقع واکنش استرسی هستند. حفظ استرس منجر به فشار خون بالا و بیماری قلبی می شود. به دل گرفتن کینه به این معنی است که شما استرس را حفظ می کنید، و افراد دارای هوش هیجانی بالا می دانند که باید به هر قیمتی از این موضوع پرهیز کنند. رها کردن کینه نه تنها همین حالا حس بهتری به شما می دهد، بلکه می تواند سلامت شما را نیز بهبود دهد.
۱۱. شما افراد سمی را خنثی می کنید.
سر و کار داشتن با افراد دشوار برای اکثر مردم آزاردهنده و طاقت فرساست. اشخاصی که هوش هیجانی بالا دارند تعاملات خود با افراد سمی را از طریق مهار کردن احساساتشان، کنترل می کنند. زمانی که آن ها مجبورند با فردی سمی روبرو شوند، به صورت منطقی با موقعیت برخورد می کنند. آن ها عواطف خود را شناسایی می کنند و اجازه نمی دهند که خشم یا آزرده خاطر شدن موجب راه افتادن هرج و مرج شود.
۱۲٫ شما به دنبال کمال نیستید.
افراد دارای هوش هیجانی بالا کمال و ایده آل گرایی را به عنوان هدف خود تعیین نمی کنند چرا که می دانند چنین چیزی وجود ندارد. بشر ذاتاً جایزالخطا است. زمانی که رسیدن به کمال هدف شما باشد، همیشه حس آزاردهنده ای از شکست همراه شماست که باعث می شود که بخواهید تسلیم شوید یا اینکه تلاش خود را کم کنید. در نهایت زمان خود را صرف تأسف خوردن به هدر می دهید که چرا نتوانستید به موفقیت برسید و چه کاری را باید متفاوت انجام می دادید، به جای اینکه رو به جلو حرکت کنید، و در مورد چیزی که به دست آورده اید و در آینده به دست خواهید آورد هیجان زده باشید.
۱۳٫ شما قدردان چیزی هستید که دارید.
زمان گذاشتن برای تفکر کردن در مورد چیزهایی که قدردان آن ها هستید نه تنها کار درست برای انجام است، بلکه روحیه شما را نیز بهبود می بخشد
۱۴٫ شما قطع ارتباط می کنید.
سپری کردن زمان های مشخص به دور از ارتباطات روزانه نشانه ای از داشتن هوش عاطفی بالا است چرا که به شما کمک می کند تا استرس خود را تحت کنترل نگه دارید و در لحظه زندگی کنید. وقتی که تمام اوقات خودتان را مشغول کار نگه دارید، در معرض هجوم مداوم عوامل استرس زا قرار می گیرید. آفلاین شدن از فضای اینترنت و حتی خاموش کردن تلفن تان، به بدن و ذهن شما استراحت می دهد. مطالعات نشان داده که موضوعی به سادگی فاصله گرفتن از ایمیل ها می تواند سطوح استرس را کاهش دهد.
۱۵٫ شما مصرف کافئین خود را محدود می کنید.
نوشیدن مقادیر بیش از حد کافئین باعث ترشح آدرنالین می شود، و آدرنالین منبع واکنش جنگ یا گریز است. مکانیزم جنگ یا گریز تفکر منطقی را کنار می زند و منجر به واکنشی سریع تر به منظور تضمین بقا می شود.
۱۶٫ شما خواب کافی دارید. افراد دارای هوش هیجانی بالا می دانند که وقتی خواب کافی (یا مناسب) نداشته باشند کنترل بر خود، توجه، و حافظه آن ها کاهش پیدا می کند. بنابراین، آن ها خواب خوب را اولویتی مهم برای خود قرار می دهند.
۱۷٫ شما افکار منفی را بلافاصله متوقف می کنید.
هر چه بیشتر در افکار منفی غرق شوید، قدرت بیشتری به آن افکار می دهید. افراد دارای هوش هیجانی بالا افکار خود را از واقعیات جدا می کنند تا از چرخه منفی نگری رها شوند و چشم اندازی مثبت و تازه داشته باشند.
۱۸٫ شما اجازه نمی دهید هیچ کس شادی شما را محدود کند.
وقتی حس لذت و رضایت شما از نظرات دیگران ناشی شود، دیگر بر شادی خود تسلط ندارید. وقتی افراد دارای هوش هیجانی بالا احساس خوبی در مورد کاری که انجام داده اند دارند، اجازه نخواهند داد که نظرات یا طعنه های دیگران این حس خوب را از آن ها دور کند. با این که غیر ممکن است که واکنش های خود به نحوه تفکر دیگران راجع به خودتان را به طور کامل از بین ببرید، ولی مجبور نیستید که خود را با دیگران مقایسه کنید، و همیشه می توانید نظرات دیگران در مورد خودتان را کم اهمیت در نظر بگیرید. در این صورت، دیگران هر فکری هم که داشته باشند یا هر کاری هم انجام دهند، عزت نفس شما از درونتان می آید.