اقتصاد چین
پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصین صنعت و مدیریت_گروه مالی و اقتصادی
اقتصاد چین
از اواخر دهه هفتاد قرن ۲۰ به تندی تغییر کرده و در حال رشد است. بر اساس برابری قدرت خرید، چین دارای دومین اقتصاد بزرگ جهان و یک بازیگر اصلی در اقتصاد جهانی است. حجم اقتصاد چین ($ ۱۲٬۳۸۰٬۰۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ در سال ۲۰۱۲) بلافاصله پس از اتحادیه اروپا و آمریکا یعنی در مقام سوم در جهان قرار میگیرد. چنانچه رشد کنونی اقتصادی چین همچنان ادامه یابد، چین از نظر اقتصادی، در حال رسیدن به آمریکا یعنی بزرگترین اقتصاد جهان است و باید خود را برای مقابله با پی آمدهای سیاسی و اقتصادی این موضوع آماده کند. این امر موجب نگرانیهای عمده سیاسی خواهد شد زیرا این کشور به صورت نیروی بمراتب قویتری در منطقه در آمده.
بیش از ۵۰ ٪ مردم چین کشاورزند. صنعتگران ۲۴٪ و کارمندان و بازرگانان۲۶ ٪ نیروی کار فعال این کشور را تشکیل میدهند. با این وجود حدود ۲۰۰ میلیون نفر از مردم چین با درآمد روزانه کمتر از یک دلار زندگی میکنند. میلیونها تن هنور در فقر شدید زندگی میکنند و مشکلات زیربنایی نیز در چین ادامه دارد.
صنایع اصلی چین بسیار گسترده و شامل محصولات آهن و استیل، زغال سنگ، ماشین آلات، نفت و پتروشیمی، اسباب بازی، کفش و لوازم الکترونیکی است. برنج، گندم، سیب زمینی، ذرت، بادام زمینی، چای، ارزن، جو، کتان، ماهی و خوک فراوردههای اصلی کشاورزی هستند. صادرات عمده چین ماشین آلات، پوشاک، کفش، اسباب بازی، سوخت معدنی، مواد شیمیایی و واردات آن ماشین آلات، مواد شیمیایی، آهن و استیل و سوخت معدنی است.
بانک جهانی، وضعیت اقتصادی چین را مطلوب و محیط اقتصاد کلان این کشور را با ثبات توصیف کردهاست. بانک جهانی آمار جدید را یک پیشرفت عمده توصیف کردهاست با وجود افزایش میزان تولید ناخالص داخلی، نرخ سرانه تولید اقتصادی هنوز بسیار پایین است و برای اینکه چین به سطح کشورهای توسعه یافته برسد هنوز راه زیادی را باید طی کند.
مقامات صندوق بینالمللی پول IMF معتقدند، رشد مناسب دو کشور هند و چین باعث تعدیل تأثیرات گرانی نفت در منطقه آسیا شدهاست. مقامات صندوق بینالمللی پول، رشد اقتصادی آسیا را در سال ۲۰۰۷ ۷٪ و رشد اقتصادی دو کشور چین و هند را به ترتیب ۱۱٫۴٪ و ۸٫۵٪ علام کردند.
برخی معتقدند چین تا سال ۲۰۲۵ میلادی خواهد توانست ۱۰ شهر در حد و اندازههای نیویورک احداث کند
اوضاع کلی اقتصاد چین
از پایان دهه ۷۰ قرن ۲۰ به این طرف، صنایع خدماتی چین پیشرفت قابل ملاحظهای حاصل کردهاست. این پیشرفت در دو زمینه مشخص شدهاست. اول اینکه دامنه صنایع خدماتی بهطور مستمر گسترش یافتهاست. طبق آمار، از سال ۱۹۷۸ تا سال ۲۰۰۲، ارزش افزوده صنایع خدماتی چین از ۸۶ میلیارد و ۵۰ میلیون یوان به ۳۴۵۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون یوان افزایش یافته که ۳۹ برابر شده و میزان رشد سالانه متوسط آن بیش از ۱۰ در صد بوده که در مقایسه با سرعت رشد ارزش تولیدات داخلی بیشتر است. در صد ارزش کل افزوده صنایع خدماتی نیز از ۴/۲۱ در صد در سال ۱۹۷۹ به ۷/۳۳ در صد در سال ۲۰۰۲ ارتقا یافتهاست. در سال ۲۰۰۳، با وجود تأثیرات منفی ناشی از شیوع سارس و بلایای خشکسالی و جاری شدن سیل، این صنایع همچنان توسعه سریعی داشتهاست. از طرف دیگر، صنایع خدماتی چین به تدریج به کانال مهم اشتغال زایی در کشور مبدل شدهاست. شمار دست اندرکاران این صنایع از ۴۸ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر در سال ۱۹۷۸ به ۲۱۰ میلیون نفر در سال ۲۰۰۲ افزایش یافته که در مقایسه با شمار شغلهای افزوده صنایع چین در این مدت دو برابر شدهاست. اکنون، صنایع خدماتی با صنف غذایی، گردشگری، خرده فروشی، بانکداری، بیمه، اطلاع رسانی، حمل و نقل، آگهی، قانون، محاسبه، مدیریت خدمات ساختمان و غیره مرتبط است. طبق برنامهریزی توسعه چین، تا سال ۲۰۲۰، نسبت ارزش افزوده صنایع خدماتی در ارزش کل تولیدات داخلی از یک سوم به بیش از ۵۰ در صد ارتقا خواهد یافت
ویژگیهای اقتصاد چین
از آغاز سال ۱۹۷۹ حزب کمونیست چین سیاستهای اصلاحات و درهای باز را که تنگ شیائوپنگ مطرح کرد به اجرا گذارد. پس از اجرای سیاستهای اصلاحات و درهای باز به این طرف، توسعه اقتصاد ملی و اجتماعی چین به دستآوردههای چشمگیری نائل آمدهاست. چهره کشور دستخوش تغییرات تکان دهنده شد. این دوران از لحاظ وضعیت بهترین زمان پس از تأسیس جمهوری خلق و بهترین دوره برای مردم به لحاظ تأمین منافع آنان بهشمار میرود.
از نظر اقتصادی ویژگیهای عمده چین را میتوان چنین بر شمرد:
وجود یک بخش دولتی وسیع. این بخش اکنون نه در صنعت و نه در خدمات دارای اکثریت نیست، اما قلب و مرکز اقتصاد را در اختیار دارد و از این نظر تمرکز آن بیشتر میشود.
یک بخش «تعاونی و کلکتیو» که ضعیف تر و چند وجهی است (تعاونیها، شرکتهای اقتصادی مختلط و غیره) اما بخش قابل توجهی از جمعیت فعال شهری و به ویژه روستایی در این بخش کار میکنند؛
یک بخش سرمایهداری که کمتر از یک پنجم تولید ملی را نمایندگی میکند
یک بخش اقتصادی که عمدتاً اقتصاد بدهکاری است که در اختیار بانکهاست که تقریباً تمام آنها دولتی هستند؛
سیستم برنامهریزی که نام آن را به «نظارت اقتصاد کلان» تغییر دادهاند. این سیستم در بخش کالایی متکی به ابزارهای غیرمستقیم است
بخش خدمات عمومی که بودجه قسمت اعظم آن را دولت تأمین میکند یا در کنترل آن است
بخشهای اقتصادی
کشاورزی
چین کشوری است که اکثر مطلق جمعیت آن کشاورز هستند و کشاورزی در اقتصاد چین جایگاه بسیار مهمی دارد. با وجود آنکه چین ۹ میلیون و ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع سرزمین دارد اما مساحت مزارع این کشور تنها یک میلیون و ۲۷۰ هزار کیلومتر مربع بوده و حدود ۷ در صد مساحت کل مزارع جهان را شامل میشود. این مزارع بهطور عمده در زمینهای وسیع مسطح و حوزهٔ شرقی که دارای آب و هوای موسمی است، متمرکز میباشد. کشت و زرع مهمترین بخش تولید کشاورزی چین میباشد. محصولات غلات چین عمدتاً شامل برنج، گندم، ذرت، لوبیای سویا و غیره و محصولات اقتصادی شامل پنبه، بادام زمینی، نیشکر، چغندر و غیره است. توسعه سریع کشاورزی چین پس از اصلاحات در روستاهایی در سال ۱۹۷۸ شروع شد. در بیش از ۲۰ سال گذشته، اصلاحات در روستاها در چارچوب مالکیت جمعی و تحت هدایت بازار، از ساختار سنتی به ماهیت جدید تحقق اقتصاد با مالکیت جمعی در شرایط اقتصاد بازار تغییر کردهاست. اصلاحات برای کشاورزان سودآوری داشته و نیروی مولده روستایی را آزاد کرده و توسعه داده و به کشاورزی به ویژه توسعه سریع تولید غلات و بهبود مستمر ساختار کشاورزی مساعدت کرده و باعث شدهاست که کشاورزی چین به دستآوردهای چشمگیری نائل آید. اکنون میزان تولید غلات، پنبه، تخم کلم، برگ تنباکو، گوشت، تخم مرغ، محصولات آبزی و سبزی چین در مقام اول جهان قرار دارد. در سالهای اخیر، دولت چین به منظور تحقق تدریجی توسعه هماهنگ روستاها و شهرها، همواره به توسعه کشاورزی بسیار اهمیت داده و بهطور مستمر سرمایهگذاری در کشاورزی و درآمد کشاورزان را افزایش داده است
صنایع
توسعه سریع صنایع چین از اوایل دهه ۵۰ قرن ۲۰ آغاز شد. پس از تأسیس چین نو در سال ۱۹۴۹ میلادی، صنایع چین وارد مرحله احیا و توسعه همه جانبه شدهاست. تا قبل از اجرای سیاستهای اصلاحات و درهای باز در سال ۱۹۷۸، چین بهطور اولیه مکانیسم نسبتاً کامل اقتصاد صنعتی را ایجاد کرد. صنایع سنتی پتروشیمی و صنایع شیمیایی و الکتریکی به عنوان صنایع جدید نیز رشد سریعی داشته و صنایع هستهای و صنایع فضاپیمایی به عنوان صنایع با علوم و فنون عالی پیشرفت قابل ملاحظهای حاصل کردهاست. از پایان دهه ۷۰ قرن ۲۰ به این طرف، گرایش توسعه صنایع چین بیش از پیش تسریع یافتهاست، از سال ۱۹۷۹ تا سال ۲۰۰۳، میزان رشد صنایع چین سالانه بیش از ۱۰ در صد بودهاست. پس از ۵۰ سال توسعه، میزان تولید فراوردههای عمده صنعتی این کشور با دهها برابر سرعت و حتی صدها برابر رشد یافته و انواع فراوردههای صنعتی به مناطق مختلف جهان صادر شدهاست. از سال ۱۹۹۶ به این طرف، میزان تولید فولاد و آهن، زغال سنگ، سیمان، کود شیمیایی و تلویزیون چین همواره در مقام اول جهان قرار گرفتهاست. در سال ۲۰۰۳، چین ۵۳۶۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون یوان ارزش افزوده صنایع را تحقق بخشید که در مقایسه با سال ۲۰۰۲ ۶/۱۲ در صد فزونی گرفتهاست. اکنون، این کشور نه تنها میتواند هواپیما، کشتی و خودرو بسازد، بلکه ماهواره مصنوعی و تجهیزات صنعتی مدرن تولید میکند. در آینده، این کشور بیش از پیش راهبرد صنعتی شدن توسط اطلاعرسانی شدن را اجرا خواهد کرد و نقش مساعد صنایع برای توسعه اقتصادی چین را تقویت خواهد بخشید
اوضاع کلی ساختار صنایع چین
ساختار صنایع یعنی تشکیلات نسبی عوامل تولید در ارگانهای صنعتی و ارتباط بین آنان حاکی از اتکا به یکدیگر و تصریح و پیوند متقابل است که عبارت است از ارتباط نسبی کشاورزی، صنایع و صنایع خدماتی و ارتباط نسبی اصناف مختلف و غیره است.
پس از تأسیس چین نو در سال ۱۹۴۹، ساختار صنایع چین سه مرحله توسعه را تجربه کردهاست. مرحله اول: از اوایل دهه ۵۰ تا پایان دهه ۷۰ قرن ۲۰، چین ویژگیهای اقتصاد نیمه مستعمره را به سرعت تغییر داد و بهطور اولیه پایه صنعتی شدن را بنیان گذاشت.
مرحله دوم: از سال ۱۹۷۹ تا اوایل دهه ۹۰ قرن ۲۰، چین سیاستهای اصلاحات و درهای باز را اجرا کرد و با تنظیم مستمر ساختار صنایع به مرحله میانی صنعتی شدن چین وارد شد. مرحله سوم: از اوایل دهه ۹۰ قرن ۲۰ (پس از تأسیس نظام اقتصاد بازار سوسیالیستی) تا سال ۲۰۲۰، چین ضمن تحقق صنعتی شدن، بهطور اولیه اطلاع رسانی شدن را تحقق میبخشد.
در بیش از ۵۰ سال اخیر، ارتباط نسبی کشاورزی، صنایع و صنایع خدماتی چین بهطور قابل ملاحظهای تغییر کردهاست. از دهه ۵۰ قرن ۲۰ تا سال ۲۰۰۲، نسبت کشاورزی از ۴/۴۵ در صد به ۵/۱۴ در صد در سال ۲۰۰۲ پایین آمده، نسبت صنایع از ۴/۳۴ در صد به ۸/۵۱ در صد بالا رفته و نسبت صنایع خدماتی از ۲/۲۰ در صد ره ۷/۳۳ در صد فزونی گرفتهاست.
راهبرد توسعه
اکتبر سال ۱۹۸۷، در ۱۳مین نشست حزب کمونیست چین برنامه راهبردی ” سه گام” ساختار مدرنیزاسیون چین به روشنی مطرح گردید.
گام اول، از سال ۱۹۸۱ تا سال ۱۹۹۰، ارزش کل تولیدات داخلی دو برابر شده و مسئله خوراک و پوشاک مردم حل شود. گام دوم، از سال ۱۹۹۱ تا پایان قرن ۲۰ ارزش کل تولیدات داخلی ملی دو برابر سال ۱۹۹۰ شده و زندگی مردم به سطح جامعه نسبتاً مرفه برسد. گام سوم، تا اواسط قرن ۲۱، ارزش کل سرانه متوسط تولیدات داخلی چین به سطح کشورهای نسبتاً پیشرفته رسیده و زندگی مردم نسبتاً مرفه شده و مدرنیزاسیون اساساً تحقق یابد.
در سپتامبر سال ۱۹۹۷، ۱۵مین نشست حزب کمونیست چین اهداف یاد شده را دقیقاً تعیین کرد. در یک دهه اول قرن ۲۱، ارزش کل تولیدات داخلی چین دو برابر سال ۲۰۰۰ شود و زندگی نسبتاً مرفه مردم مرفه تر و نظام اقتصاد بازار سوسیالیستی نسبتاً کاملی ایجاد شود. در دهه بعد، اقتصاد ملی بیشتر توسعه یافته و نظامهای مختلف کاملتر شود. تا سال ۲۰۵۰، چین اساساً مدرنیزاسیون را تحقق بخشیده و به کشور سوسیالیستی شکوفا و مقتدر، دموکراتیک و متمدن مبدل شود
ساختار تاسیسات زیربنایی
راه زمینی
چین کشوری پهناور با راههای زمینی گسترده در همه جا است. اصلیترین آنها ۱۲ راه اصلی ملی شامل راههای درجه یک است که ۵ راه شوسه از شرق به غرب و ۷ راه شوسه از جنوب به شمال چین را شمل میشود. طول کل این راهها ۳۵ هزار کیلومتر بوده و اکنون بیشتر آنها ساخته شدهاست.
چین همواره ساخت راه زمینی را یکی از کارهای مهم در زمینه ساختار تأسیسات زیربنایی دانسته است، چین از سال ۱۹۹۸ تا سال ۲۰۰۱ سالانه بیش از ۲۰۰ میلیارد یوان برای راهسازی سرمایهگذاری کردهاست. در سال ۲۰۰۲، ۳۰۰ میلیارد یوان در این زمینه سرمایهگذاری کرده و ۶۷۰ هزار کیلومتر راه زمینی جدید شامل ۵۷۰۰ کیلومتر اتوبان ساخته است. در سال ۲۰۰۳، بیش از ۳۶ هزار کیلومتر راه شوسه جدید ساخته شد و تا پایان سال ۲۰۰۳، طول راههای زمینی مورد استفاده کشور به یک میلیون و ۸۰۰ هزار کیلومتر رسید. شایان ذکر آنکه اتوبان که نشانگر سطح توسعه راه و ترابری مدرن میباشد، به ۴۰ هزار کیلومتر رسیدهاست. علاوه بر این، چین ساخت راههای شوسه در مناطق مرکزی و غربی را تسریع کرده که بر این اساس شرایط راه و ترابری این مناطق تا اندازه زیادی بهبود یافتهاست.
راه آهن
تا پایان سال ۲۰۰۳، طول کل خطوط راه آهن مورد استفاده چین به ۷۳ هزار کیلومتر رسید که از این میان طول راهآهن دو سره به بیش از ۲۰ هزار کیلومتر و طول راهآهن الکتریکی به ۱۸ هزار کیلومتر رسید. در ۷ ژانویه سال ۲۰۰۳، راهآهن “جن جیانگ – جزیرههای نان” – اولین راهآهنی که از دریا عبور میکند رسماً راه اندازی شد. ساخت راهآهن “چینهای – تبت” بلندترین راهآهن عبور از سطح دریا در جهان که ۱۱۴۲ کیلومتر طول دارد در سال ۲۰۰۶ انجام خواهد شد. اکنون چین به کشوری با بیشترین حجم حمل و نقل از طریق راهآهن در جهان مبدل شده و چین کشوری با سریعترین رشد میزان حمل و نقل و با بالاترین کارآیی استفاده از تجهیزات حمل و نقل محسوب میشود. از سال ۱۹۹۸ تا کنون، چین با موفقیت بارها تسریع همه جانبه سرعت قطار را به اجرا گذارده و سرعت قطار مستمراً افزایش یافتهاست، علاوه بر این، بیشتر قطارهای مسافربری مسیرهای خود را از شب تا صبح طی میکنند و به این طریق تسهیلات بیشتری در اختیار مسافران قرار میگیرد
بنادر
محورهای ساختار بنادر چین پیرامون سیستمهای حمل و نقل زغال سنگ، کانتینر، سنگ آهن وارداتی، خوراک و کانالهای کشتی رانی در آبهای عمیق است به ویژه ساختار سیستم حمل و نقل کانتینری تقویت شدهاست. دولت چین با نیروی تمام در بنادر “دا لیان”، “چینگ دائو”، شانگهای، “نین بو”، “شیا من” و “شن جن” اسکلههای کانتینری آبهای عمیق را احداث کرده و برای ساخت بنادر کنترل کلیدی کانتینری بنیان لازم ار بنا نهاده است، به علاوه ساختار سیستم حمل و نقل زغال سنگ بیش از پیش تقویت شده و اسکلههای جدید برای بارگیری و باربری زغال سنگ احداث شدهاست. همچنین اسکلههایی برای واردات نفت خام و سنگ آهن تعمیر شده و توسعه است. تا پایان سال ۲۰۰۳، در بنادر ساحلی دریای چین کلاً حدود ۱۸۰۰ لنگرگاه شامل بیش از ۵۳۰ لنگرگاه برای کشتیهای بیش از ده هزار تنی ایجاد شد و ظرفیت حمل بار آن به بیش از یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تن رسید. ظرفیت حمل ونقل برخی بنادر بزرگ چین از ۱۰۰ میلیون تن تجاوز کرده و نام ۸ بندر شانگهای، “شن جن”، “چینگ دائو”، “تیان جین”، “گوانگ جو”، “شیا من”، “نین بو” و “دا لیان” در فهرست ۵۰ بندر برتر جهان ثبت شدهاست.
هواپیمایی
خطوط هواپیمای چین به هر قاره جهان امتداد مییابد، تا پایان سال ۲۰۰۳، فروگاههای کشور به بیش از ۱۴۰ و پروازهای معین به بیش از ۱۰۰۰ رسید. از این میان پروازهای بینالمللی بیش از ۱۶۰ پرواز بود و بیش از ۶۰ شهر در بیش از ۳۰ کشور جهان را دربر میگرفت.