بحران مشاوره در مدارس
کمبود نیروی متخصص مشاوره در آموزشوپرورش و بروز بحرانهای اجتماعی و روانی در آموزشگاهها میتوانند هر یک روی یک سکه باشند؛ میتوان اینگونه پنداشت که این دو در ارتباط مستقیم با هم هستند بنابراین آموزشوپرورش باید برای کنترل بحرانهای روانی و اجتماعی در میان دانشآموزان اقدام عملیتر داشته باشد
پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت _گروه مشاورین
وخامت اوضاع زمانی بیشتر نمود پیدا میکند که متوجه شویم تا سال ۱۴۰۰ بالغ بر ۳۰ درصد همین تعداد مشاوران را نیز از دست خواهیم داد یعنی چیزی نزدیک به سه سال دیگر، چراکه میانگین سوابق کاری مشاوران شهر تهران بالای ۲۰ سال است یعنی با احتساب این آمار، ما تا ۱۰ سال آینده چیزی قریب به ۷۰ درصد مشاوران شهر تهران را از دست خواهیم داد. برآوردها نشان میدهد که درحالحاضر کلانشهری مانند تهران به چیزی حدود سه هزار نیروی متخصص با گرایشات تحصیلی مرتبط نیاز دارد تا بتواند پوشش مناسبی در حوزه روانشناختی در آموزشگاههای شهر تهران ارائه کند، ولی همانطور که عرض کردم، این رقم با آنچه پیشتر بیان شده فاصله فاحشی دارد. برای عبور از این بحران طبعا مسئولان مشاوره وزارت آموزشوپرورش باید چند طرح را در دستور کار خود قرار دهند که هر یک از این طرحها با چالش جدی مواجه خواهد بود.
نخست آنکه زمینه ادامه همکاری نیروهایی که در حال بازنشستهشدن هستند را فراهم آورند تا بتوانند از این پتانسیل استفاده حداکثری داشته باشند.
دوم آنکه با دادن فراخوان به فارغالتحصیلان رشتههای مرتبط به مشاوره آنها را در آموزشوپرورش جذب کنند.
سوم آنکه اجازه ورود نیروهای مشاور از شهرستانهای سطح کشور را برای ادامه کار به تهران صادر کنند.
چهارم آنکه از ظرفیتهای بخش خصوصی برای کمک به مشاوره در آموزشگاهها استفاده کنند.
همانطور که عرض کردم، هر یک از این راهکارها با چالشهایی روبهروست و این عزم جدی در واحد مشاوره وزارت آموزشوپرورش را میطلبد تا در سطوح بالا چانهزنی کنند در غیر این صورت عملا مشاوره در مدارس از میان خواهد رفت.
هدایت تحصیلی به جای رسیدگی به امور روانی دانشآموز
درحالحاضر مشاوران بخش اندکی از زمان خود را صرف امور روانی دانشآموزان میکنند چراکه آنها از مجموع ۲۴ ساعت کاری خود شش ساعت را به تدریس مشغول هستند و بقیه آن را به امر هدایت تحصیلی و درگیریهای مرتبط با آن صرف میکنند. طبیعی است در چنین بستری ما شاهد رشد آسیبهای اجتماعی و روانی در مدارس باشیم. نرخ آسیبها در مدارس رو به افزایش است و آموزشوپرورش به جای پذیرش مسئولیت در این زمینه و آموزش لازم برای حل مسئله، در صدد است که بار آن را به دوش سایر نهادها و خانواده بیندازد
کار مشاوره را از مشاوران گرفتهایم
ما از ظرفیت حداکثری مشاوران در مدارس استفاده نمیکنیم چراکه مشاوران را درگیر کارهایی کردهایم که نمیتوانند در امور مهمی که میتواند جان دانشآموزان را نجات دهد، وقت بگذارند. به زعم من، این از آنجا نشات میگیرد که ارتباط بسیار کمرنگی بین مدارس و حوزه ستادی مشاوره در وزارت آموزشوپرورش وجود دارد و البته خود ستاد هم در نوع خودش ضعیف عمل کرده است. مثلا شما ملاحظه بفرمایید ما در بحث هدایت تحصیلی بار اضافی به دوش مشاوران گذاشتهایم و از آنها کارهایی خواستهایم که در راستای تحصیلات و تخصص آنها نیست و تأسفآور اینکه این باری که مشاوران در یک سال به دوش میکشند به هیچ عنوان تأثیری در هدایت تحصیلی نداشته است.